مجید تربتزاده/
/ دلیلش خیلی چیزها میتواند باشد. رسوخ فساد در میان برخی مسئولان، افزایش پروندههای مفاسد اقتصادی در چند سال اخیر، اوضاع نه چندان خوب معیشت مردم، شلوغکاریهای فضای مجازی و... هرچه که شما در این باره به ذهنتان میرسد. در هرحال مدتهاست که عادت کردهایم لابهلای اخبار ناامیدکنندهای که خیلی هم بزرگنمایی میشوند، رفتارهای پسندیده برخی از مسئولان و شخصیتهای کشور خودمان را نبینیم و درعوض مدام عکس فلان نخست وزیر سابق یا فعلی اروپایی را در صف نانوایی یا داخل اتوبوس و مترو منتشر کنیم و به گوش مسئولان خودمان بخوانیم که از اینها یاد بگیرید! در ضمن ممکن است به این هم عادت کرده باشیم که پرونده یک قتل خانوادگی در کشورمان را بیندازیم سر زبان شبکههای اجتماعی و چپ و راست برایش مقاله و نقد و تحلیل بنویسیم، اما چیزی درباره قتل عامهای خانوادگی در دیگر کشورهای دنیا نگوییم! در هر حال به همین بهانه، مطلب امروز را با دو روایت از آنچه بالاتر گفتیم، ادامه میدهیم تا ثابت کنیم حواسمان به همه ماجراها هست و مرغ همسایه هم همیشه غاز نیست!
روایت اول / جوشکاری
درباره امام جمعه اهواز احتمالاً چیزهایی شنیدهاید. منتها از اردیبهشت سال پیش تا امروز، بس که کشور درگیر حوادث طبیعی و غیرطبیعی و بعد هم کرونا و تبعاتش بوده و آن قدر که از برخی شخصیتها رفتارهای نمایشی در شبکههای اجتماعی سر زده، رسانههایمان فرصت یا جرئت نکردهاند چیز زیادی درباره حجتالاسلام والمسلمین موسوی فرد و اقدامهای پسندیده اما از نگاه برخیها عجیب و غریبش بنویسند. پس لطفاً اگر شما هم ویدئویی را که او را در حال جوشکاری لولههای آبرسانی به «غیزانیه» نشان میدهد دیدهاید، آن را به حساب ریاکاری و کارهای نمادین نگذارید. امام جمعه اهوازیها تا دلتان بخواهد در پروندهاش از این دست کارهای مردمی و خداپسندانه دیده میشود و ابایی ندارد از اینکه اگر لازم شد، عبا و عمامه را هم کنار بگذارد، آستین و پاچههایش را بالا بزند، بیل به دست بگیرد و کاری برای دیگران بکند. در ضمن پیش از اینکه او را بیشتر معرفی کنیم یادآوری میکنیم، حجتالاسلام موسوی فرد همان امام جمعهای است که وقتی صبح از خانهاش بیرون آمد و دید شهرداری، یکروزه کوچه محل اقامت جدیدش را آسفالت کرده، یقه شهردار منطقه را چسبید که یا سریعاً آسفالت را جمع کنید یا اینکه همه کوچههای محله را مثل اینجا آسفالت کنید. اردیبهشت سال پیش خبرگزاریها درباره او که بهتازگی امام جمعه اهواز شده بود، نوشتند: «حجتالاسلام والمسلمین سید نبیالله موسویفرد در سال ۱۳۳۵ در شهرستان جهرم واقع در استان فارس متولد شد. وی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به خرمشهر آمد و در دوران جنگ تحمیلی نیز در چندین عملیات کنار رزمندگان حضور داشت.
امام جمعه جدید اهواز پس از جنگ تحمیلی برای گذراندن دوره تحصیلی طلبگی به قم رفت و پس از اتمام تحصیلات حوزوی بهمدت پنج سال امامجمعه رامهرمز بود. او از سال ۸۹ نیز بهعنوان امام جمعه خرمشهر منصوب شده بود... در تابستان بهدلیل کمآبی و ضعف زیرساختهای آبرسانی، آبادان و خرمشهر با مشکل شوری بسیار بالا و تأمین آب شرب مواجه شدند و زندگی مردم این دو شهر دچار مشکل شد، وزیر نیرو نیز در آن مقطع زمانی درباره شوری آب این دو شهر گفت کاهش بارشها، پایین آمدن سطح رودخانه کارون و پیشروی آب دریا بهسمت رودخانه موجب شد آب رودخانه کارون و بهمنشیر که منبع تأمین بخشی از آب شرب آبادان و خرمشهر است بهشدت شور شود. این وضعیت اعتراض شدید مردم این دو شهر را در پی داشت... موسوی فرد در واکنش به این ماجرا پس از پیگیرهایی که انجام داد، گفت: مسئولان وعده دادهاند وضعیت آب طی چند روز به شرایط عادی خود بازمیگردد اما اگر مسئولان بار دیگر دروغ بگویند، من نیز در کنار مردم با عنوان آتشبهاختیاری در صف مطالبهگری قرار میگیرم... وقتی هم پیگیریها اثرگذار شد اما کارهای اجرای به کُندی پیش رفت، موسویفرد با حضور در جمع کارگرانی که مشغول کار انتقال آب شیرین به این شهر بودند جوشکاری لوله انتقال آب را برای ساعتی بهعهده گرفت تا کارگران با روحیه و انگیزه بیشتری کار کنند. این اقدام او که آن زمان امام جمعه خرمشهر بود، با استقبال چشمگیر مردم مواجه شد و در سطح استان و کشور نیز دیده شد. حتی مقام معظم رهبری نیز پس از اطلاع از این اقدام، در سخنانی از حجتالاسلاموالمسلمین موسویفرد قدردانی کردند». در هر حال اینها را نوشتیم و یک بار دیگر یادآوری کردیم تا آنهایی که عادت دارند مرغهای همسایه را غاز ببینند و توی بوق و کرنا کنند، متوجه شوند در مملکت خود ما هم از این نمونهها پیدا میشود.
روایت دوم/ تراژدی دردناک و پیچیده
پا به پای تراژدی زندگی و قتل «رومینا» پدیده غمبار دیگری هم طبق معمول شکل گرفت. حساب کنید اظهارنظرها و دلسوزیهای بیحساب و کتاب و ناآگاهانهای که در این چند روز درباره «رومینا» و خانوادهاش و به بهانههای مختلف، اینجا و آنجا نوشته و گفته شد و خیلیها با حرص و ولع آنها را خواندند، واقعاً با دل بازماندگان «رومینا» و آبرو و حیثیتشان چه کرده است؟ ما هم قصد نداریم به کالبد شکافی این واقعه بپردازیم و یا حرفهای کارشناسانه بزنیم. مخالف پیگیری ماجرا هم نیستیم اما دوست داریم بدون جو دادنهای عجیب و غریب و بافتن ری به روم، قضاوت و بررسیهای کارشناسانه در این باره را به اهل فن و متخصصانش بسپاریم و خون رومینا و آبروی خانوادهاش را دستاویزی برای زدن حرفهای سیاسی قرار ندهیم. پس مرور مختصری را که دیروز «فرارو» بر این ماجرا داشت، بخوانید تا حداقل از اصل ماجرا باخبر شوید: «... رومینا در خانوادهای سنتی و در روستایی کوچک زندگی میکرده است. پدرش بنا به گفتههای مادرش مردی سختگیر بوده و همیشه محدودیتهایی برای دخترش وضع میکرده است. درروستای محل زندگی رومینا ازدواج دختران در سنهای پایین، امری عادی بوده است. اهالی روستا از لحاظ مذهبی ترکیبی از سنی و شیعه بودهاند. پدر رومینا البته شیعه بوده... فردی به نام بهمن خاوری که بیش از ۱۵ سال از رومینا بزرگتر بوده و اهل تسنن است خواستگار رومینا میشود... بهمن بنا به گفته عموی رومینا از طرق مختلف با او ارتباط میگیرد... پس از مدتی بهمن و خانوادهاش خواستار حضور برای خواستگاری میشوند. پدر رومینا مخالفت و البته به سن کم دخترش تأکید میکند. ظاهراً پدر از ارتباط رومینا با بهمن هم خبردار شده... بهمن خاوری همچنین تهدید به فراری دادن رومینا هم میکند. اتفاقی که درنهایت رخ میدهد و رومینا شبانه خانه را ترک میکند. فرار برای ازدواج با بهمن، اتفاقی است که در خانواده اشرفی سابقهدار بوده... رومینا مدتی را ظاهراً در منزل خواهر بهمن بوده و پدر رومینا نیز پس از اطلاع از ماجرا شکایت میکند... در نهایت با پادرمیانی مقامهای قضایی و انتظامی رومینا به خانه بازمیگردد... دستگاه قضایی نیز بهمن را تبرئه میکند، چرا که معتقد بوده رومینا به خواست خودش فرار کرده است... ماجرا باید تمام شده باشد، اما گویا انتشار تصاویر رومینا از سوی بهمن در اینستاگرام، پدر را غیرتی میکند و کار به قتل دختر میرسد... میگویند رضا اشرفی پس از قتل از خانه بیرون میآید و از غیرت سخن میگوید... شایعههایی درباره اعتیاد پدر مطرح میشود که از سوی مردم منطقه و خانوادهاش بهشدت تکذیب شده است... یکی از مهمترین سؤالهایی که درباره ماجرا وجود دارد، این است که نقش بهمن خاوری در رقم خوردن این فاجعه چقدر بوده است؟ آیا رومینا به اختیار خود با بهمن فرار کرده است؟ اظهارات طرفین نشان میدهد رومینا به خواست خود و از ترس پدرش خانه را ترک کرده است، اما روایتهایی هم وجود دارد که نشان میدهد بهمن او را با ویدئویی که از او داشته، تهدید کرده است.
سؤال دیگر آن است که بهمن با وجود اطلاع از روحیات پدر رومینا چرا پس از فرار آنها از خانه و همچنین پس از بازگشت او به خانه، تصاویر شخصی رومینا را در اینستاگرام منتشر کرده است؟ خاله رومینا میگوید : «با این عکس گذاشتن بهمن، بابای رومینا دیوانه شد». از طرف دیگر ظاهراً بهمن خاوری در فراری دادن دختران تجربه هم داشته است و پیش از رومینا دختر دیگری را به قصد ازدواج با او فراری میدهد که البته به هدفش نمیرسد. این موارد هم نیاز به تأیید دارد و قطعی نیست... خاله رومینا هم بهتازگی در گفتوگویی از نقش عموی رومینا در تحریک پدر او سخن گفته است... براساس گزارشها از عموی رومینا هم بازجویی شده است. برخی گزارشها هم از واکنشهای تحریک آمیز دیگر اهالی روستا و حتی همسایگان به ماجرای فرار رومینا حکایت دارد. بهمن خاوری در گفتوگویی ادعا کرده است پدرش به خاطر اختلاف مذهبی مخالف ازدواجش با رومینا بوده است که البته این ادعا از سوی خانواده رومینا به شدت تکذیب شده است، چون ازدواج بین شیعه و سنی در منطقه مرسوم بوده است».
خلاصه اینکه با این قتل پای سیاست، جای خالی لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت و لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان هم وسط آمده است. برخیها حتی ماجرای رومینا را به سند ۲۰۳۰ ربط داده و میگویند اجرای این سند در رخ دادن اتفاقهای اینچنینی مؤثر است. باید دید این حادثه تلخ بالاخره منجر به این میشود که لایحه تأمین امنیت علیه زنان تبدیل به قانون شود یا نه؟
نظر شما